یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۴:۱۰
۰ نفر

حامد فرح بخش: بهانه خبری برای نوشتن این مطلب، دستگیری یک باند کلاه‌برداری است که در هفته‌های گذشته، با استفاده از اسکناس‌های لهستانی از رده خارج، از مشتریان بانک‌ها و افراد پولدار، در قم، کلاه‌برداری‌های میلیونی کرده‌اند.

اعضای این باند که یک نفر از آن‌ها هفته گذشته دستگیر شد، سه تبعه عراقی بودند که بعد از آن که زاغ سیاه مشتریان بانک‌ها را چوب زدند، با کلک «اسکناس‌های سوخته»، حسابی سر مردم را شیره مالیده‌اند و میلیون‌ها تومان پول بی‌زبان را به جیب زد‌ه‌اند.

 دو نفر از آن‌ها از ایران فرار کرده و به کشورشان بازگشته‌اند و تنها یک نفر از آن‌ها دستگیر شد.البته آن‌ها اولین و آخرین باند کلاه‌برداری با شیوه اسکناس‌های سوخته نیستند؛ تنها در ماه گذشته بعد از دستگیری یک باند سه نفره از کلاه‌برداران پاکستانی‌الاصل که با این شگرد در تهران از زنان و دختران جوان کلاه‌برداری می‌کردند، 100 شاکی برای شکایت از آن‌ها به دادسرای صادقیه که پرونده در آن‌جا بررسی می‌شد رفتند و از آن‌ها شکایت کردند.

اسکناس‌های سوخته، مدل کلاه‌برداری 2007

شگرد اسکناس‌های سوخته یا اسکناس‌های روسی – لهستانی، یک شگرد کلاه‌برداری نسبتا جدید در ایران است که مخصوصا در ماه‌های گذشته، حسابی در بین کلاه‌برداران مد شده است.در این شگرد کلاه‌برداری ساده و ابتدایی، تنها کار کلاه‌برداران این است که طوری مخ شما را بزنند و طمع‌تان را تحریک کنند که شما بدون آن‌که فکر کنید، با تصور این که دارید معامله پرسودی می‌کنید‍، فریب آن‌ها را بخورید.

 درست همان کلاهی که گربه نر و روباه مکار سر پینوکیوی بدبخت گذاشتند و با مخ‌زنی، او را به جنگل طلایی کشاندند تا سکه‌اش را بکارد و درخت طلا سبز شود و بعد هم که بقیه داستان حتما یادتان هست.

کلاه‌برداران که معمولا دو یا سه نفر هستند، ابتدا جناب‌عالی را که پول یا طلای زیادی همراه دارید، شناسایی می‌کنند. سپس یکی از اعضای باند که خودش را خارجی معرفی می‌کند، به بهانه‌ای مثل پرسیدن آدرس و یا دیدن پول‌های ایرانی، به شما نزدیک می‌شود و اسکناس خارجی ای را که معمولا پول‌های از رده خارج و سوخته لهستانی یا روسی است و یک بغل از آن‌ها هزار تومان هم نمی‌ارزد، به شما نشان می‌دهد.

جناب کلاه‌بردار، نقشش را که سیاه کردن شماست، خیلی خوب بازی می‌کند‍. ابتدا با ایما و اشاره و با کلمات شکسته بسته فارسی به شما می‌فهماند دنبال بانک یا صرافی می‌گردد تا پول‌هایش را به ارز ایرانی تبدیل کند، اما درست همان وقتی که شما با هزار زور و زحمت سعی می‌کنید با انگلیسی دست و پا شکسته‌ای که حداکثر استفاده‌اش yes و no  است به این جناب آدرس بدهید، یکی دیگر از اعضای باند، سراغ شما می‌آید و در حالی‌که وانمود می‌کند از قیمت ارزهای خارجی سر درمی‌آورد و خبره این کار است، یکی از اسکناس‌ها را می‌گیرد و بعد از کمی گفت‌وگو با این طرف مثلا خارجی، با بیان جمله‌ای مثل این که این اسکناس‌ها خیلی می‌ارزد، به طرف پیشنهاد می‌دهد که در مقابل یک اسکناس یک قطعه طلا و یا 100 یا 200 هزار تومان پول ایرانی بدهد.

شما که باورتان نمی‌شود یک اسکناس خارجی این قدر بیرزد، با تعجب و هاج و واج به او نگاه می‌کنید و این جاست که ضربه آخر را می‌خورید. همان نفر دوم که خودش خبره ارز و یا حتی صراف معرفی کرده، به شما می‌گوید که طرف از آن خارجی‌های هالو و منگل است و می‌توانید با تعویض اسکناس‌هایش با پول ایرانی و یا طلایی که همراه دارید، معامله توپی بکنید و این‌طوری می‌شود که شما چشمان‌تان، مثل فیلم‌های کارتون، از برق سکه و طمع می‌درخشد. حالا شما آماده هستید تا کلاه بزرگ سرتان برود.

کلاهی تا بناگوش
شما که با این سیاه‌بازی حسابی مخ‌تان خورده است، بدون آن‌که یک لحظه فکر کنید ممکن است این‌ها همه نقشه‌ای‌برای سیاه کردن شما و بردن پول‌هایتان باشد هر چه پول و طلا همراه‌تان دارید، به او می‌دهید و اگر رویتان بشود حتی ممکن است انگشتر ازدواج‌تان را هم با اسکناس‌ها عوض کنید.

حالا شما اسکناس‌ها را گرفته اید و برای آن‌که معامله پرسودتان را امشب با همسر و بچه ها جشن بگیرید، خیلی زود خودتان را به اولین صرافی یا بانک می‌رسانید، اما آن وقت است که بدجوری حال‌تان گرفته می‌شود و یخ می‌زنید. درست همین جاست که می‌فهمید همه اسکناس‌ها، پول‌های سوخته و از رده خارج روسی یا لهستانی هستند. خسته نباشید آقا و خانم طمعکار!

زبل‌خان این‌جا، زبل‌خان اون‌جا
«این پول را می‌خواهم خرج کرد. او را گرفت، به جایش پول تهران به مستر داد. مادام من فارسی بلد نیست.»
این همان جمله‌‌ معروفی است که تا حالا خیلی ها را به خاک سیاه نشانده و باعث شده کلاه‌گشاد کلاه‌برداران شگرد اسکناس‌های سوخته تا نزدیک زانویشان بیاید.

حالا این کلاه‌برداری بی‌دردسر، به حدی در ایران رایج شده است که حتی از کشورهای همسایه مثل عراق، ترکیه و پاکستان هم کلاه‌برداران این شیوه سرازیر شده‌اند طرف ایران و البته تا وقتی که ما این قدر طمع کنیم، بازار این شگرد هم داغ داغ است.

کلاه‌برداران این شگرد، جای مشخصی برای مخ زنی و کلاه‌برداری ندارند. آن‌ها همه جا می‌توانند این شگرد ماهرانه ‌خود را عملی کنند؛ در خودروهای مسافرکش، وسط خیابان و یا حتی در داخل بانک.

مخ‌زنی در خودروی مسافرکش
سه عضو بزرگ‌ترین باند کلاه‌برداری با این شیوه، که ماه گذشته در شعبه 15 دادسرای صادقیه از سوی قاضی حسن جراحی با 100 شاکی مورد بازجویی قرار گرفتند، برای انجام شگرد خود با خودروی پژو 405 به عنوان مسافرکش در خیابان‌ها گشت می‌زدند و پس از شناسایی زنان مسافری که ظاهرشان نشان می‌داد طلا و یا پول زیادی همراه داشته باشند، آن‌ها را سوار می‌کردند.

در بین راه، یک نفر از اعضای باند که صندلی جلو نشسته بود، خودش را یک تاجر ترکیه‌ای معرفی  و با زبان ترکی شروع به حرف زدن می‌کرد.

در این هنگام، مرد راننده و یا سومین عضو گروه که در صندلی عقب نشسته بود، در حالی که وانمود می‌کرد با زبان ترکی استانبولی آشنایی دارد با این مثلا تاجر ترکیه‌ای گفت‌وگو می‌کرد و می‌گفت: این مرد یک تاجر ترکیه‌ای است که برای خرید طلاهای دست دوم به ایران آمده است و به قیمت خوبی این طلاها را می‌خرد.

سپس در حالی که انگشتر و یا گردنبند طلای خود را در مقابل گرفتن یک اسکناس به تاجر ترکیه‌ای می‌داد، می‌گفت که هر کدام از این اسکناس‌ها بیش از 200 هزار تومان می‌ارزد، ولی انگشتر من 40 یا 50 هزار تومان بیشتر نمی‌ارزید و الان سود خوبی کردم.

این مرد سپس خطاب به راننده و زن مسافر می‌گفت که شما هم اگر بخواهیدمی‌توانید طلاهایتان را چند برابر قیمت واقعی به این مرد بفروشید و به جایش اسکناس خارجی بگیرید و بعد از آن‌که آن را در بانک یا صرافی به پول ایرانی تبدیل کردید، می‌توانید چند برابر طلاهایتان را بخرید.

زن مسافر هم که حسابی طمعش تحریک شده بود، قبول می‌کرد و تمام طلاهایش را می‌داد. بقیه‌اش را هم که خودتان می‌دانید، همان جریان صرافی و بانک رفتن و حال‌گیری بعد از مشخص شدن تقلبی و بی‌ارزش بودن اسکناس‌ها...

سیاه بازی وسط شهر
اعضای یک باند کلاه‌برداری در قم، کلاه‌برداری‌های خود را کنار خیابان و جلوی بانک‌ها انجام می‌دادند. شیوه کارشان هم این بود که مشتریانی را که پول زیادی از بانک گرفته بودند شناسایی می‌کردند و بعد از آن‌که با زبان دست و پا شکسته به آن‌ها می‌گفتند قصد دادن خمس و زکات مال‌شان را دارند، آدرس یک محل اخذ وجوهات شرعی را از آن‌ها می‌خواستند و در حالی که بنده خدای از همه جا بی‌خبر‍، حسابی به مرد عرب اعتماد کرده بود، می‌گفت که دنبال جایی برای تبدیل اسکناس‌های خارجی‌اش به ایرانی می‌گردد.

در همین هنگام، یکی دیگر از اعضای باند با معرفی خودش به عنوان صراف، به جای یک اسکناس خارجی یک 100 دلاری به او می‌داد و سپس مشتری بانک را ترغیب می‌کرد که به جای اسکناس‌های این مرد، پول‌هایی را که تازه از بانک گرفته بود به او بدهد و معامله بسیار پرسودی را انجام دهد. وقتی قبول می‌کرد، قبل از آن‌که بتواند خودش را به بانک یا صرافی برساند و از تقلبی بودن اسکناس‌های سوخته لهستانی مطلع شود، مرد عرب و هم‌دستانش ناپدید می‌شدند.

کف‌زنی با اسکناس‌های واقعی
البته اگر چه کلاه‌برداری با شیوه اسکناس‌های سوخته در ماه‌های اخیر حسابی گل کرده و کلاه‌برداران زیادی با زحمت و مشقت فراوان، دارند آخرین متدهای این نوع کلاه‌برداری را طراحی می‌کنند، در کنار آن، نوعی کلاه‌برداری مشابه با اسکناس‌های واقعی هم مد شده است.

پسر جوانی که به این شیوه از او در خیابان گلستان تهران کلاه‌برداری شده بود، در توضیح ماجرای کلاه‌برداری به قاضی «حسن جراحی»، بازپرس دادسرای ناحیه 5 گفت: «هنگامی که از بانک خارج شدم، مردی که به زبان انگلیسی صحبت می‌کرد به من نزدیک شد و با نشان دادن یک اسکناس خارجی، از من خواست پول و چک های مسافرتی ایرانی را به او نشان دهم، پول و چک های مسافرتی همراهم را به او نشان دادم.

 او پول‌ها و چک‌های مسافرتی را از من گرفت، به آن‌ها نگاهی کرد و سپس آن‌ها را به من پس داد و سپس سوار بر خودروی پرایدی که در انتظارش بود، از آن‌جا دور شد. لحظاتی بعد از رفتن او بود که متوجه شدم چک ها و مقداری از پول‌هایم به سرقت رفته است و تازه آن موقع بود که فهمیدم او مثل یک شعبده باز واقعی، آن‌ها را کف رفته است.»

به فارسی چی وویگولنزج؟
«من فارسی بلد نبود.» این جمله مشترک تمام کلاه‌بردارهای شیوه اسکناس‌های سوخته است. آن‌ها همگی وانمود می‌کنند که فارسی بلد نیستند و با قیافه اروپایی، عرب یا پاکستانی، سعی می‌کنند که شما را فریب دهند.


اگر بعد از روبه‌رو شدن با چنین آدم‌هایی، دل‌تان خواست طلا و پول‌تان را از دست بدهید، بگویید و خودتان را راحت کنید! یادتان باشد، هرگز پول‌هایتان را حتی برای چند لحظه، به دیگران وخصوصا آدم‌هایی که ادای خارجی‌ها را درمی‌آورند ندهید؛ چون وقتی به شما برگردانده شود، چند تا از آن‌ها را کف رفته‌اند.

این بود پیام اخلاقی ما: آگهی بازرگانی نداریم!

کد خبر 15280

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز